یک تیم از دانشمندان پژوهشگر به رهبری باستان شناس فرانسوی «فرانک گودیو» موفق شده اند نخستین مورد کاربرد نام «مسیح» را کشف کنند  .

آنهاکاسه ای دربندرگاه باستانی شهر «اسکندریه» مصر یافته اند که بر روی آن نوشته شده DIACHRISTOU  O GOISTAIS»:این عبارت یونانی از دیدگاه «آندره برنارد» دانشمند رمزشناس فرانسوی به معنای «بوسیله ی مسیح مغ» می باشد. قدمت این کاسه ی سفالین به فاصله ی زمانی میان سده ی 2 پیش از میلاد تا سده ی یکم میلادی می رسد و از این روی نخستین مورد کاربرد نام مسیح در تاریخ به حساب می آید.

براساس گفته های گودیو، در دوران باستان از این گونه کاسه های سفالین به منظور پیشگویی استفاده می شده، بدین ترتیب که نخست مقداری روغن یا نفت درون آنها می ریخته اند و سپس براساس نقش و نگارهایی که در درون کاسه شکل می بسته است، به تفسیر و پیشگویی آینده می پرداخته اند.

مغان که بودند؟

مغان (Magians) یکی از تیره های «ماد» بودند که درگذر زمان به کار بدستان رسمی کیش های ایرانی مهرپرستی و سپس زرتشتی گری تبدیل شدند. «هردوت» می نویسد که مغان خواب ها و رویاها را تفسیر می کرده و در همه ی مراسم و آیین های دینی ایرانیان نقش اصلی را ایفا می کرده اند. یونانیان واژه ی مغ را به صورت «ماگوس» (Magus) ضبط کردند که پس از تعریب به صورت «مجوس» از سوی تازیان برای نامیدن روحانیان زرتشتی و سپس توده ی زرتشتی ایران زمین به کار رفت

ازدیگر سوی می دانیم که نخستین مردمان غیریهودی که رسالت مسیح بر ایشان آشکار شد نیز همین مغان بودند. بر اساس روایت های انجیل متی، 3 مغ با راهنمایی ستاره ها عازم سرزمین اسرائیل شدند تا مسیح نوزاد را ببینند واحترام گذارند. آنها پس از مدتها جستجو و کاوش، در 6 ژانویه موفق به یافتن مسیح شده و ضمن احترام کردند وی، هدایایی نیز تقدیم داشتند. همین روز 6ژانویه است که در سنت مسیحی به عنوان«اپیفانی» (Epiphany) یا «تجلی» مسیح جشن گرفته می شود و روزی است که در آن نخستین غیریهودیان به رسالت و پیغمبری مسیح آگاهی یافتند.

باز از دیگر سوی می دانیم که تاثیر آیین ایرانی مهر/میترا بر کیش مسیحیت بی اندازه نیرومند و بنیادین بوده است و بسیاری از مراسم و مناسک و آموزه ها و انگاره های مسیحی ریشه در این آیین کهن ایرانی دارند. وقتی همه ی این نکته ها را کنار هم می گذاریم، به این نتیجه می رسیم که رابطه و پیوند میان مغان و مسیحیت، فراتر از یک رابطه ی معمولی بوده و ایبسا - با توجه به یافته ی بسیار مهم اخیر - خود مسیح یک مغ ایرانی بوده که به دلایلی ازایران کوچیده و در اسرائیل کیشی نوین بنیاد نهاده. همچنین از این نکته نبایستی غافل شد که مغان در دوران باستان در نظر همه ی اقوام به عنوان«دانشمند» و »فرزانه» شناخته شده بودند و داستان های بسیاری هست درباره ی دریای بی کران «دانش مغان».

به هر روی، اگر ثابت شود که مسیح یک ایرانی بوده، براستی انقلابی درزمینه های مختلف سیاسی و فرهنگی در سطح جهانی روی خواهد داد که پیآمدهای آن می تواند بسیار شگرف باشد. امید این است که اصحاب وارباب کلیسا ها با اعمال فشار وتبلیغات مسموم، راه این پژوهش ها را مسدود نکنند و بگذارند تا دانشمندان و باستان شناسان کار و پژوهش خویش را پیش برند تا بلکه حقیقت بر همگان آشکار شود.

برگرفته شده از سایت چپق 

آیا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایرانی است ؟

  مقدمه نا واجب !

سه ونیم میلیون سال قبل از این انسانگونه ای در تانزانیا وجود داشته است و در تاریخی جدید تر در اتیوپی . یک میلیون و هشتصد هزار سال قبل از این در شمال پاکستان، در نزدیکی مرزهای شرقی ایران محل زندگی انسان هائی اولیه بوده است...

یک میلیون سال قبل انسان راست قامت ( هومو ارکتوس ) در غرب چین و هشتصد هزار سال قبل انسانی در این ردیف در نزدیکی مشهد (شمال خراسان) زندگی می کرده است .

از غرب دریای خزر تا شمال پاکستان، که بعدها در اساطیر ایرانی و نهایتا" در شاهنامه فردوسی آمده است، منشاء تمدن خاورمیانه  به ویژه خلیج فارس محسوب می شود تا ...

از 10500 سال قبل که با تغییرات آب و هوا، علفزار ها و چراگاههایی در منطقه ایجاد شد، ایران، بین دره سند ( پاکستان ) و آناتولی (ترکیه) رو به ایران شدن رفت ...

تا 7500 سال پیش که کشت گندم از ترکیه تا پاکستان و بنابر این به مرکزیت ایران رایج شد و مهد تمدن کشاورزی (که می گویند متعلق به اقوام سامی است ) قرار گرفت و به خصوص به صورت اولین صادر کننده دام و محصولات دامی درآمد .

در آن زمان که سیلک و قم و ری و دامغان آن روزگار آثاری مشهود از خود باقی نهاده اند اثری از تمدن در عربستانش نمی بینیم مگر (اگر ثابت شود) و مورد قبول واقع گردد، تعدادی مار و سوسمار !

تمدن ( شهرنشینی و... ) بشر از 5500 سال قبل با سامی ها و سومری ها از یک طرف در غرب آبادان و خرمشهر و از طرف دیگر در جنوب کرمان؛ و بنابر این هردو در شمال خلیج فارس شروع شد .

 به فرض قبولی این نظر که در 4750 - 5000 سال قبل عربستان در اختیار اکدی ها بوده است ( که البته عرب نبوده اند ) قبایل دیگری نیز از جمله سامی های ایرانی در آنجا حضور داشته اند .

در 4300 سال قبل که آریائی های جدید به فلات ایران تهاجمی عظیم داشته اند لابد بخش مهمی از ایرانیان سابق را به سوی عربستان و عراق رانده اند . و...

حضرت ابراهیم حدود چهار هزارسال قبل متولد شده است .

 اصل قضیه

 ابراهیم خلیل الله را نیای پیامبر اسلام شناخته اند .

ابراهیم، برائیم یا ابرام یک نام آموری - آرامی ( هردو غیر عرب ) بوده است .

آرامیان از همان منطقه شمال آذربایجان و حوالی کوههای آرارات ( که می گویند محل نشستن کشتی حضرت نوح به زمین و بنابر این ادامه زعامت وی است ) می باشند .

ابراهیم را از حفاد حضرت نوح، و در واقع از فرزندان ارفکشاد پسر سام، پسر نوح معرفی کرده اند که ارفکشاد بی گمان یک نام ایرانی است .

برخی ابراهیم خلیل الله و زرتشت پیامبر را شخص و پیامبری واحد دانسته اند .

این هردو به نوعی منتسب به آذربایجان هستند .

این هردو به نوعی منتسب به « آزر » ( باز هم نامی ایرانی ) هستند که برخی وی را پدر حضرت ابراهیم می دانند و در قرآن کریم (سوره انعام) آمده است : « و اذ قال ابراهیم لابیه آزر اتتخذ اصناما" ... »... 

آنچه که از صورت ظاهر پیامبر اسلام نقل کرده اند و نیز عکسی نقاشی شده که به ایشان نسبت می دهند به جای آنکه مشابه اعراب بدوی باشد به بزرگزادگان ایرانی می ماند .

آنچه از سیرت پیامبر اسلام نیز تعریف می کنند به همچنین است .

شاید اگر پیامبر اسلام واقعا" از اعراب بودند اعراب در قرآن کریم به عنوان بدترین نژاد روی زمین خوانده نمی شدند .

از نظر ژنتیکی نیز شاید علاقه بیشتر ایرانیان به احفاد پیامبر اسلام به دلایل پیوند های خونی با ایشان باشد .

و...

نگذاریم غربی ها با اخذ پترو دلارهای آمده از جنوب خلیج فارس تاریخ اسلام و منطقه را بنویسند .

آیا محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایرانی تبار است

شباهت عجیبی بین قوم کورش و قوم قریش در عربستان وجود دارد و همین موضوع نگارنده را وا داشت تا شواهدی دال بر ارتباط دو قوم بیابد . لذا ناچارا" باید مبدا و منشا" قوم قریش را جستجو می کردم .بعد از تحقیقات مقدماتی این مسئله را با این فرض شروع نمودم که اساسا" قوم قریش ساکن در عربستان شاخه ای از قوم کورش منسوب به کورش کبیر است و لذا به جستجوی خود ادامه دادم . خوشبختانه بخت با من یار بود و بنابر بر آنچه که برخی نویسندگان تاریخ عرب در زمینه ریشه های قوم قریش ذکر نموده چنین می گوید که قریش از منطقه بین النهرین (جنوب عراق) به سرزمین عربستان مهاجرت نموده اند و می دانیم که این منطقه در سلطه حکومت پارسها بوده و کورش هم در همین ناحیه تاجگذاری نمود و البته تردید نمی توان داشت که پارسها حضوری فعال در این منطقه داشتند و لذا وابستگان کورش هخامنشی هم در میان آنها بوده اند که احتمالا" بعد از شکست داریوش سوم آنها نیز بطرف جنوب مهاجرت نموده اند تا از گزند دشمن در امان بمانند . من جهت آنکه شواهدی برای این مدعا بیابم روی چند نکته تاکید نموده ام که می توانم آنها را در سه گروه به ترتیب شواهدی از قرآن ، روایات و خصوصیات مشترک اخلاقی قومی بیان نمایم .     ادامه مطلب...