در حالی که برخی از دیرباوران هیچ دورنمای امیدوارکننده ای را برای نزدیکی ظهور نمی بینند بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی با بیاناتی حکیمانه، آنچنان ظهور را ملموس و در دسترس نشان می دهند که امید و نیروی مضاعفی برای پیمودن اندک فاصله باقیمانده تا آن دوران طلائی در جامعه منتظر ایجاد می نماید، این بیانات پرمغز و امیدوار کننده که در سال 80 و در جمع برخی از طلاب محقق و مشتاق ظهور ایراد شده است، از چنان اهمیت بالایی برخوردار است که می طلبد منتظران ظهور بارها و بارها با مطالعه ، پیرامون آن بیندیشند...
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اوائل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـان عازم شهر مقدس قــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه های آن تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و با استدلالهای روائی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است. نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده ای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس آموز است که وقت مستقلی برای بیان می خواهد که در این مقاله مختصر نمی گنجد.
اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به یاد ماندنی و سرنوشت ساز شود مطرح شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان درمورد ماجرای ظهور ونشانه های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان با ادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه شماری می کردند تا عکس العمل علامه حسن زاده را در قبال مسائل مطرح شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه ای تامل کردند و سپس با خنده شیرین و معنا داری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرائض حضرات این است که می خواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تایید دوستان ایشان فرمودند:
اگر بگویم ظهور اتفاق افتـاده چه؟
همه جا خوردیم. اصلا انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمیدانستیم چه بگوییم؛ علامه که متوجه تحیر جمع شده بود با بیانی حکیمانه این گونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پرودگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فی المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زنده ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می ریزد. خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.
علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند :
امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.
بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.
غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبـری تقسیم میشود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طـولانی حضرت بوده است. همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـدی-ولایـی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند"اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.
سپس آن عارف روشن ضمیر تاملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛
و آن از این قرار بود :
قرائن و شواهد نشان می دهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد.
آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثال هایی شرح دادند ایشان فرمودند:
مثلا این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید
روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه بصورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف میکردند، میگفتیم الحمد الله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون میبینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانه روز و در سخت ترین شرایط و با کم ترین امکانات در مساجد و حرمها معتکف میشوند و عمده هدف خود را خود سازی برای آمادگی ظهور اعلام میکنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهل بیت و ادعیه ایشان اینقدر اطلاع داشتند!؟
در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا میشدند که دعای عرفه سید الشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت میکردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد ، حرمها و خیابانهای اطراف و رسانه ها بسیج می شوند تا میلیونها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت می کنند ،
اینها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟
زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کند تا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن، اما اکنون میبینیم که درسراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت شده اند که بدنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند ،
آیا اینها جلوه های ظهور نیست؟
نماز جمـعه ها، راهپیــمایی ها، جهــادها و شهــادت ها، احیـای مهـدیه ها و جمـکران، اقـبال مردم به دعـای ندبــه و ...همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بی سابقه در تاریخ تشیع و همه جلوه هایی از ظهور صغری است
انقـلاب اسـلامی ایران
ظهـــــور برنــــامه ای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان می باشد. هر کس هر کاری می خواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند چون وقتش فرا رسیده و زمینه اش از هر جهت آماده است.
راوی: حجت الاسلام حسین نژاد
آیا تا به حال دقت کردهاید چند نوع شخصیت متفاوت وجود دارد؟ از زمان پیدایش بشریت تعداد بیشمار شخصیتهای متفاوت انسانها برای روانشناسان موضوعی جذاب بودهاست. فیلسوفها، دانشمندان، و رهبران معنوی قرنها است که به خاستگاه و ماهیت پیچیدهی شخصیت هر فرد میاندیشند.
شایان ذکر است که پیچیدگی ذاتی انسانها، از جمله ویژگیهای شخصیتی، چیزی است که به گونهی ما، یعنی انسان منحصر میشود. گونههای دیگر به دلایلی-تواناییهای شناختی محدود، کدهای ژنتیکی ثابت، تکامل، و غیره- خصیصهها و شیوهی زندگی "خطیتری” را به نمایش میگذارند. توانایی ما انسانها در شخصیتسازی از موجودیتمان و برقراری ارتباط با انسانهای دیگر است که باعث میشود حقیقتا موجودی متمایز و منحصر بهفرد باشیم.
هر شخصیت چیزی منحصر بهفرد را به نژاد انسان میافزاید. تعیین اینکه یک شخصیت از سایر شخصیتها "ارزشمندتر” یا "خوشایندتر” است، دیدگاهی بینهایت سطحی است. با وجود این، در میان آدمهایی که بیشترین محبوبیت را ، در گذشته و حال، دارند مرسوم است نوعی قدرت را به تصویر بکشند که هم اطمینانبخش و هم تحسینبرانگیز است. چنین افرادی- مثلا مادر ترزا، گاندی، مارتین لوتر کینگ جونیور، نلسون ماندلا، و آبراهام لینکلن که فقط تعداد کمی از این افراد هستند- بحرانها و خطر را پشت سر گذاشتهاند اما به خاطر شخصیت قویای که داشتند همچنان در اعتقادشان به مصلحت جامعه استوار و ثابتقدم ماندند.
آیا شما هم شخصیتی قوی دارید؟ ببینید چه تعداد از این ویژگیها به شما ربط پیدا می کند:
1. "حلقهی درونیتان” را با دقت انتخاب میکنید
آدمهای قوی از این لحاظ که نیاز به تایید ندارند منحصر بهفرد هستند. این آدمها خردمندانه درک میکنند که "کسانی که اهمیت میدهند مهم نیستند، و کسانی که مهم هستند اهمیت نمیدهند.” به عبارت دیگر، کسانی که آنقدر خوششانس بودهاند که یک فرد قوی را دوست خود بدانند بدون شک اعتماد و احترامشان به او جلب شدهاست. از نظر آدمهای قوی فقط این نوع آدمها را میتوان حقیقتا دوست خطاب کرد.
2. شکیباییتان در برابر جهل و ناآگاهی کم است
نادانی شکلهای مختلفی دارد: ناشکیبایی، نفرت، بیعاطفگی، و بیتوجهی برخی از اشکال آن است. به نظر میرسد بسیاری از آدمها در خلال زندگیشان به سهلانگاری و مسامحهکاری تمایل دارند اما آدمهای قوی از آن بیزار هستند. آدمهای باشخصیت به کسانی که دانا، باسواد و مهربان هستند احترام میگذارند. به بیان ساده، افراد قوی وقت یا انرژیشان را با جهل و ناآگاهی تلف نمیکنند.
3. شما با شخصیت قوی به توجه نیاز ندارید
هرچند ممکن است شخصیت یک فرد قوی توجه دیگران را جلب کند، اما قطعا خود فرد به این توجه نیازی ندارد. در واقع، آدمهای قوی به اقتضای زمان میتوانند تا حدی گوشهنشین شوند. میتوان این نکته را با کمک این واقعیت توضیح داد که آدمها نیاز دارند در اطرافشان افرادی قوی داشتهباشند، این نیاز ایجاب میکند که آدمهایی قوی در میان ما باشند تا باتریمان را شارژ کنند.
4. شنوندهای فوقالعاده هستید
آیا تا به حال توجه کردهاید بیشتر آدمها وقتی حرفهای شخص دیگری را "گوش میکنند” چه واکنشی نشان میدهند؟ به احتمال زیاد دائم تکان میخورند، جای دیگری را نگاه میکنند، یا تلفنشان را چک میکنند. بیشتر آدمهای قوی شنوندههای خوبی نیز هستند، چون میدانند لازمههای جلب اعتماد دیگران چیست. همچنین بیشتر آدمهای قوی اصلا نمیتوانند کسانی را که قادر نیستند حقیقتا گوش کنند تحمل کنند.
5. ترس مسیر زندگیتان را مشخص نمیکند
این روزها، آدمهای بسیار زیادی نگران چیزهایی هستند که ممکن است اتفاق بیفتد. امنیت و آسایش برای چنین آدمهایی بسیار مهم است، و حاضرند خواستههایشان را برای آن فدا کنند. در مورد آدمهای قوی اینطور نیست. اگر بخواهم واضحتر
بگویم، آدمهای قوی ترس را حس میکنند، اما از ترس پیروی نمیکنند.
شاید جان وین که خودش شخصیتی قوی است، این را به بهترین نحو گفته باشد: "شهامت این است که از مرگ بترسی اما به هر حال اسبت را زین کنی.” این یک اصل شخصیتی شدهاست که آدمهای قوی آن را با آغوش باز میپذیرند.
6. مشکلات را به عنوان فرصت میبینید
آدمهای قوی به اصطلاح امنیت و آسایشی را که بیشتر آدمها به فکرش هستند ایجاد میکنند و از این لحاظ با دیگران 2 تفاوت مهم دارند: 1) کمتر به امنیت و آسایش اهمیت میدهند، 2) هر وقت مشکلی به دلیل عدم امنیت و یا آسایش رخ میدهد، برنامهای را طرحریزی میکنند. آدمهای قوی در تبدیل مشکلات به فرصت مهارت قابل توجهی دارند- این ویژگی حقیقتا نادر است.
7. اجازهی بهانهتراشی نمیدهید
شخصیتهای قوی- به خودشان یا دیگران- اجازهی بهانهتراشی نمیدهند. در واقع، آدمهای قوی اغلب نسبت به خوشان خیلی سختگیرتر از دیگران هستند، که گویای مفهومی عمیق است. این آدمها به جای بهانهتراشی تصمیم میگیرند آگاهانه تلاشهایشان را به یافتن راهحلی برای مشکلات معطوف کنند، مهم نیست چهقدر دشوار به نظر برسد یا حس درونیشان مغایر باشد.
اینکه موکدا امرمان فرموده اند به ذکر، ذکر خدا و هر آنچه خدایی است. یعنی فکر و ذهن و دغدغه ما، رفتار و کردار ما برای خدا و به یاد مبارک او باشد و آموختن علم من المهد الی الهد، یعنی همه لحظات عمر باید در حال آموختن و عالم شدن باشیم. رمز و سر این دنیایی اش اواخر عمر مشخص می شود. دیدید بعضی ها زبانم لال به سراشیبی عمرشان که می رسند خرفت می شوند، حرفهای صد تا یک غاز می زنند. مرتب ناله و شکوه سر می دهند و از درد و غم می نالند، اگر مسجدی بودند هم احیانا، قید مسجد را می زنند، می خوابند و می خوابند و خود را کاملا می بازند و به روند سراشیبیشان سرعت می بخشند و...؟ اینها کسانی هستند که ذکرشان دنیا و غیر خدا بود و در وادی علم تنبلی کردند.
جالبه بدونیم برای این قماش آدمها که کم نیستند اگر در میان راه هم عارضه ای مثل بی هوشی دست بدهد، به هنگام به هوش آمدن درون واقعی خودشان را بیرون می ریزند و آشکار می کنند. چه حرفهای نامربوطی که بدون اینکه خود بدانند بر زبان می آورند!.
خدایا به خداییت و به محمد و آل محمد از سختی و رسوایی روزی که اسرار هویدا خواهد شد و خود واقعی مان عیان خواهد گردید بر تو پناه می بریم و عاجزانه از درگاه کبریاییت می طلبیم ما بندگان بیچاره و فقیرت را در این روزهای مخصوص خودت ببخش و به هر نحوی شده نگذار قسمت شیطان بشوییم، ما بنده تواییم و غیر از تو کسی را نداریم ، حیفیم جهنمی بشیم، حیفیم بنده شیطان بشیم، حیفیم شرمنده شما باشیم، بر ما منت بگذار رحم کن که ارحم الراحمینی، ای کسی که از پدر و مادر مهربانتری سلامت دین و دنیا و آخرت نصیبمان فرما و ما را از بلاها، گرفتاری ها و نگرانی های دنیا و آخرت حفظ فرما. ای قادر متعال ای خالق کل مخلوق لحظه ای ما را به حال خودمان مگذار و در همه حال حافظ و نگهدارمان باش. آمین یا رب العالمین
مرد آهسته در گوش فرزند تازه به بلوغ رسیده اش برای پند چنین نجوا کرد:
" پسرم در زندگی هرگز دزدی نکن "
پسر متعجب و مبهوت به پدر نگاه کرد بدین معنا که او هرگز دست کج نداشته ...
پدر به نگاه متعجب فرزند، لبخندی زد و ادامه داد:
در زندگی دروغ نگو، چرا که اگر گفتی صداقت را دزدیده ای،
خیانت نکن، که اگر کردی عشق را دزدیده ای،
خشونت نکن، اگر کردی محبترادزدیده ای،
ناحق نگو، که اگر گفتیحق رادزدیده ای،
بی حیایی نکن، که اگر کردی شرافت را دزدیده ای.
پس در زندگی فقط دزدی نکن...
منبع: کتاب رمان بادبادک باز نوشته خالدحسینی
گفته بودم بی تو می میرم ولی این بار ...نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار...نه
هرچه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطی وار ...نه
تا که پابندت شوم از خویش می رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سر بار ...نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار ...نه
گه مرا پس می زنی گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار ...نه
می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
می کنی گاهی فراموشم ولی انکار ...نه
سخت می گیری به من، با این همه از دست تو
می شوم دلگیر شاید نازنین، بیزار ...نه
استاد شهریار رحمه الله علیه
لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره کرد. لیله الرغائب شب بخشش های بزرگ و جوشیدن دریای کرامت الهی است. شب عنایت و عطا و بخشش خطاست. شب عشقبازی با حضرت باریتعالی است.
شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب مى گویند و از براى آن عملى از حضرت رسول صلى الله علیه وآله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علّامه در اجازه بنى زهره نقل کردهاند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار به سبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده، درخشان و زبان فصیح.
پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى؛ گوید تو کیستى؟ بخدا سوگند که من رویى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرین تر از کلام تو نشنیدهام و بوئى بهتر از بوى تو نبوییدم! گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى، آمدم امشب به نزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهایى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند.
پس خوشحال باش که در عرصه قیامت خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز و کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز مى گذارى هر دو رکعت به یک سلام (شش نماز دو رکعتی) و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنَّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ مى خوانى و چون فارغ شدى از نماز، هفتاد مرتبه مىگویى: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَعَلى آلِهِ پس به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مى گویى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پسسر ازسجده برمیدارى وهفتاد مرتبه مى گویى: رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الأَعْظَمُ پس باز به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مىگویى: سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را مىطلبى که ان شاءاللَّه برآورده خواهد شد
راحتی خواب شبانه را محاسبه کنید
بسیاری از مردم از هر تلاشی برای داشتن خواب خوب شب فروگذار نمی کنند، اما اکنون دانشمندان به فرمولی دست یافته اند که می تواند این مشکل را تسهیل کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محققان به فرمولی دست یافته اند که با درنظرگیری خستگی، زمان رفتن به رختواب، راحتی تشک، تعداد ساعات کاری، سر و صدا، نور، گرما و ضخامت پتو می تواند به فرد بگوید که در هنگام شب چقدر راحت می خوابد و می تواند چه راهکارهایی را برای ارتقای وضعیت خواب خود به کار گیرد.
این فرمول کیفیت خواب شب فرد را از عالی تا متلاطم رتبه بندی می کند. محققان امیدوارند که این فرمول بتواند به مردم کمک کند تا نیازهای خود را برای داشتن خواب سریع و طولانی تر مرتفع کنند.
این فرمول توسط محققان دانشگاه منچستر با همکاری شرکت تختخواب راحت تدوین شده و به شرح زیر است:
[(T x Bt) + C ] / [ Ha + S + L + (H x D )]
نمره 2 نشان دهنده خواب راحت شبانه است، نمره یک خواب متوسط و صفر نشان دهنده خواب متلاطم و متغیر شبانه است.
در این فرمول T نشان دهنده خستگی است و با تعداد ساعات آخرین خواب شبانه محاسبه می شود اما تعداد ساعات خواب نیمروزی روزانه از آن کم می شود و تعداد ساعات تمرین های بدنی در طول روز به آن اضافه می شود.
Bt نشان دهنده وقت خواب است و با در نظر گیری وقت خواب یک شب تقسیم بر میانگین وقت خواب محاسبه می شود.
در این فرمول C نشان دهنده راحتی است و عدد آن با بالشت به علاوه تخت خواب، به علاوه تشک منهای 9 محاسبه می شود. نمره های هرکدام از موارد با مشخص کردن رتبه از یک تا پنج به عنوان از خیلی ناراحت تا خیلی راحت مشخص می شود.
Ha در فرمول این محققان نشان دهنده متوسط ساعاتی است که در بیداری سپری می شود، این که هر فرد به طور متوسط چقدر بیدار می ماند که برای اکثر مردم این رقم حدود 16 ساعت است.
S نشان دهنده صدا و دربرگیرنده هرصدای غیر نویز سفید یا صدای آرامش بخشی است که آن را برای خواب مناسب می دانید این مورد نیز با عدد یک تا پنج به معنای آرامترین صداها تا آزارترین صداها مشخص می شود.
حرف L در فرمول مذکور نشان دهنده نور است و دربرگیرنده هرگونه نور در اتاق است که این نور می تواند متعلق به ساعتهای روشن، نور طبیعی و ال ایی دی باشد که این رقم نیز از 0.1 به معنای نور بسیار ملایم تا 2 به معنای طیف نور آبی روشن طبقه بندی شده است.
H نشان دهنده گرما است و میزان آن با محاسبه میزان درجه از 16 تا 17 سانتیگراد و تقسیم آن بر 10 محاسبه می شود.
D نشان دهنده مناسب بودن پتو با دمای اتاق است.
دکتر پنی لویس رئیس آزمایشگاه خواب دانشگاه منچستر گفت: ما می خواهیم همه چیز را ساده کنیم اما خواب مسئله پیچیده ای است و فاکتورهای بسیاری دارد. این معادله را باید به عنوان یک راهنما در نظر گرفت تا مردم به راه های ساده ای که می توانند کیفیت خواب خود را ارتقا دهند نیز فکر کنند.
درمیان پیشنهادهای وی برارتقای کیفیت خواب شبانگاهی حفظ یک زمان مشخص برای رفتن به رختخواب، پرهیز از خواب نیمروزی و انجام فعالیت بدنی باید مورد توجه قرار گیرد.