قال الله تعالی شانه:
وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى (8)وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى (9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى (10)
ترجمه:
اما هر کس بخل ورزید و خود را (از لطف خدا) بی نیاز دانست. ( 8 )
و نیکویی را تکذیب کرد. ( 9 )
پس به زودی کار او را (در دو عالم) دشوار میکنیم. ( 10 )
در این آیات شریفه از سوره مبارکه لیل، خدای متعال 3 چیز را دلیل اصلی گرفتاریها و گره افتادن در کارها و سخت شدن زندگی ها ذکر می فرماید: هر کسی بخیل باشد و پول روی پول بگذارد و از بیچاره ها دستگیری نکند و در راه خدا انفاق نکند و متکبرانه و با غفلت از خدا و دور از خدا زندگی کند و کار نیک، فرهنگ نیک، تصمیم نیک و خلاصه هر خوبی و نیکی را نه تنها تایید یا ترویج و تعریف نکند بلکه تکذیب و تخطئه کند، منکرش باشد، زیر سوال ببرد و... خدای متعال در هر دو دنیا گره در کارش می اندازد و زندگی سخت و پر دست اندازی را برایش مقدر می فرماید.
قال الله تبارک و تعالی:
فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی* وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی* فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری* (سوره مبارکه لیل آیات 5 تا 7)
ترجمه:
5)اما هر کس عطا و احسان کرد و خدا ترس و پرهیزکار شد
6) و به نیکویی (یعنی به نعیم آخرت با هر خیر و سعادت که در قرآن بیان شده) تصدیق کرد.
7)ما هم البته کار او را (در دو عالم) سهل و آسان می گردانیم.
اگر می خواهیم کارهایمان همواره ردیف و روی غلطک باشد باید دو کار بکنیم: بخشنده متقی باشیم یعنی برای رضای خدا و برای ترس از پاسخگویی در محضر باریتعالی و نه برای مقاصدی حقیری مانند شهرت، محبوبیت و ریا و... انفاق کنیم و دوم اینکه هر جا حقی و حسنی و کار درستی می بینیم نه تنها سکوت نکنیم و بی تفاوت نباشیم بلکه تصدیق و تاییدش کنیم، تعریف و تمجید شایسته بکنیم، نه اینکه ببینیم هم جناحی و هم حزبی من هست یا رفیق من هست تایید کنیم و الا یا چیزی نگوییم و یا حتی خدا نکرده تکذیبش کنیم!!
قال الله تعالی عز و جل:
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ(15) وَأَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ(16) کَلاَّ بَلْ لاتُکْرِمُونَ الْیَتیمَ(17) وَلاتَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین(18) وَتَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا(19) وَتُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا(20)
ترجمه:
15) اما انسان، هنگامی که پروردگارش او را بیازماید و گرامی داردش و نعمتش بخشد، می گوید: پروردگارم [ چون شایسته و سزاوار بودم ] مرا گرامی داشت،
16) و اما چون او را بیازماید، پس روزی اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
17) این چنین نیست که می پندارید، بلکه [ دلیل فقر، گرفتاری وخواری شما برای این است که ] یتیم را گرامی نمی دارید
18) و یکدیگر را بر طعام دادن به مستمند، تشویق نمی کنید
19) و ارثیه را [بی توجه به حلال وحرام بودنش ] یک جا و کامل می خورید
20) ومال و ثروت را بسیار دوست می دارید.
در این آیات شریفه که در سوره مبارکه فجر آمده است، خداوند علی اعلا دلیل فقر و گرفتاری و ذلت معیشتی و اقتصادی را 4 چیز ذکر می فرماید: اکرام نکردن یتیمان و بچه های بی سرپرست؛ تشویق و ترویج نکردن روحیه و رسم اطعام و رسیدگی به مستمندان؛ رعایت نکردن حقوق وراث و ارث خوری و در نهایت عشق به مال و ثروت، طوری که نم پس نمی دهد و ذره ای بخشش و انفاق نمی کند.
قال الله تعالی عز و جل:
وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ العِقابِ(مائده2)
و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
یکی از لفظهای متعارف لفظ و کلمه "تعامل" است. تعامل یعنی همکاری و بده و بستان متقابل یعنی همان معنی کلمه تعاون. هر چند متاسفانه این آیه مثل برخی آیات دیگر آرم و شعار یک مجموعه و یا سازمانی قرار گرفته و ذهنها معمولا تداعی آن سازمان را ممکن است بکند مثل وزارت تعاون یا کار اقتصادی که مابین بخش خصوصی و دولتی قرار دارد ولی واقعیت این است که این آیه دستور موکد خدای متعال در خصوص مجوز و چگونگی تعامل است. می خواهند از موفقیت یا نقطه قوت مدیر یا شخصی یا سازمانی از ادبیات تعامل استفاده می کنند که فلان شخص یا فلان سازمان اهل تعامل است.
خدای علی اعلا در این آیه شریفه به مومنین فرمان می دهد که شما فقط در نیکیها و محدوده تقوا اجازه تعامل و همکاری دارید و در امور گناه آلود، شبهه ناک، تفرقه انگیز و ظلم حق هیچگونه همکاری و تعاون را مطلقا ندارید.
افرادی که در ادبستان الهی تربیت نشده اند و یا غافل از آموزه های الهی هستند با تشکیل باندها و جناحها از این موازین تخطی می کنند، یا برخی مسوولین برخی مدیران را به دلایل واهی و با این توجیه که اهل تعامل (بخوانید بله قربان گویی و اطاعت بی چون و چرا) نیستند، بر کنار می کنند. یا حتی در سطح رفتارهای شخصی و خصوصی مثلا زنی متوجه می شود شوهرش با زن دیگری قصد ازدواج دارد او هم برای لطمه زدن به شوهرش به وادی گناه و خیانت می خزد تا جایی که در آتش قهر الهی گرفتار می شود و یا در عرصه تجارت فردی متوجه کم کاری شریکش می شود و به جای اینکه به فکر جبران کم کاری ها و نقایص بر آید او هم کم کاری متقابل می کند تا جایی این مسابقه و تعامل منفی و غلط ادامه پیدا می کند که به خاک سیاه ورشکستگی می نشینند...
دلت را خانه ی ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد دل برمکن، بازآی
در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من
بقرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه را تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس، امضا کردنش با من
ژولیده نیشابوری رحمه الله علیه
به خاطر دارم که 31 سال پیش که از تهران براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمدم و به سفارش مرحوم استاد آقا شیخ محمد تقى آملى و مرحوم استاد آقاى شعرانى (که نسبت به حضرت طباطبایى ایمان داشتند و آقاى آملى مى فرمود: زمانى که ما در نجف خدمت آقاى قاضى بودیم ، آقاى طباطبایى در سیر و سلوک از همه ما جلوتر بود و در همان وقت ایشان مکاشفاتى داشتند) خدمت آقاى طباطبایى رسیدم و عرض کردم که طلبه اى هستم که سیزده، چهارده سال در تهران محضر این اساتید را درک کرده ام و هم اکنون هم خدمت شما رسیده ام که استفاده کنم، چیزى نفرمودند. پس از چند روز مجددا خدمتشان رسیدم که استفاده کنم، چیزى نفرمودند. پس از چند روز مجددا خدمتشان رسیدم و پس از عذر خواهى سرم را روى زانویشان گذاشتم و گریستم، فرمودند: چرا گریه مى کنى؟
عرض کردم : آقا! چرا شما دست رد به سینه من مى زنید؟
بالاخره پس از رفت و آمد زیاد با ایشان انس گرفتم اولین سخنى که به من فرمودند این بود که: آقا! به خدا یک راه بیشتر وجود ندارد: ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم اى بالطریقه التى، این قرآن برنامه زندگى انسان است.
خداوند سبحان انسان را که مهمترین صنع و مصداق اتم فتبارک الله احسن الخالقین است، آفرید و قرآن را به عنوان دستورالعمل هدایت او فرستاد. قرآن به سر گرفتن خوب است، اما عمده آن است که انسان قرآن را به دل کند. انسان قرآنى آن است که لا یسمه الا المطهرون یعنى تمام شئون زندگیش پاک است.
امام من و شما، حضرت زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه فرمود: بارالها! کسى که نیت گناه مى کند، استحقاق کیفر همه گنهکاران را دارد.
انسان چه حقى دارد که در پیشگاه تو، نیت گناه کند.
منبع: فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
غسل به دو صورت انجام می گیرد 1. ارتماسی 2. ترتیبی
در غسل ارتماسی انسان بعد از پاک کردن بدن خود از نجاست نیت می کند(غسل جنابت می کنم قربتا الی الله). بعد به یک باره تمام بدن خود را به زیر آب فرو می برد، مانند پریدن در استخر.
برای انجام غسل ترتیبی انسان ابتدا نیت کرده، بعد سر و گردن را می شوید. بعد از آن سمت راست بدن خود را می شود (دست راست وپای راست و نیم تنه سمت راست). پس از آن سمت چپ بدن را می شوید.(1)
در صورتی که موقع شستن سر و گردن آب روی اعضای دیگر بریزد، اشکال ندارد. همچنین موقع شستن سمت راست. هنگام غسل لازم نیست که بدن خشک باشد. بلکه با بدن خیس هم می شود غسل کرد.
در هر غسلی نیت لازم است. انسان همین که در ذهن خود بداند که برای غسل جنابت و یا... سر و گردن و همچنین بقیه اعضا را می شوید، کافی است. لازم نیست نیت را بر زبان جاری کند.
طریقه انجام همه غسل ها به همین دو صورت است و تنها در نیت متفاوت هستند.
پی نوشت :
1. حضرت آیه الله خامنه ای، استفتائات، س 192 .