رهبر انقلاب در هنگام تعطیلات سال نو مسیحی به دیدار خانوادههای شهدای ارمنی و آشوری تشریف میبرند و این خانوادهها را به صورت ویژهای تکریم میکنند. در کتاب مسیح در شب قدر که مربوط به خاطرات این جلسات است، آمده:
مادر شهید ارمنی در جلسه با آقا میگوید: حاجآقا راست میگویند؛ من خودم عاشق هیئتم، محرم هر شب میروم. تازه جمکران هم رفتهام. وقتی این را به ایشان میگویم، اصلا تا اسم جمکران را میشنوند، یک لبخند زیبا میزنند و میگویند: جمکران؛ بهبه.
میگویم که من نامه نوشتهام و در چاه جمکران انداختهام.
در پانوشت این خاطره شعر مذکور اینگونه آمده است:
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
زجام عشق لبی تر نکرد جان بی تو
چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی
پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
اگرامان دهدم چشم خونفشان بی تو
چون شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
گزارش غم دل را مگر کنم چو امین
جدا از خلق به محراب جمکران بی تو [1]