حضرت موسی بن عمران علیه السلام در نیایش خود عرض کرد: »خدایا! محبوبترین انسانها را به من نشان بده که از همه بیشتر تو را عبادت میکند.»
خداوند به موسی فرمان داد برو به فلان قریه و در فلان مکان او را می یابی.
موسی علیه السلام به آنجا رفت و دید مردی به بیماری جذام مبتلاست و زمینگیر شده و در عین حال خدا را تسبیح می گوید.
موسی علیه السلام به جبرئیل گفت: «من پیش خود فکر می کردم او بسیار روزه گیر و بسیار شب زنده دار باشد!»
جبرئیل گفت: «این مرد در پیشگاه خدا محبوب تر و عابدتر از بسیاری از شب زنده داران و روزه گیران است. من هم اکنون فرمان می دهم چشم هایش کور شود. آن گاه بشنو ببین چه می گوید؟«
مرد هنگامی که دو چشم خود را از دست داد، بی درنگ گفت: «خداوندا! مرا به دوچشم تا آنجا که خواست و رضای تو بود، بهره مند ساختی و اکنون طبق خواست خود آن را از من گرفتی!»
موسی علیه السلام به آن مرد گفت: «من کسی هستم که دعایم مستجاب می شود. اگر دوست داری، دعا کنم تا خدا آنچه را از تو گرفته، به تو برگرداند؟»
او در پاسخ گفت: «هیچ یک از آنها را نمی خواهم. آنچه خدا بخواهد، برای من بهتر از آن است که خودم می خواهم».
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد