قبولی اعمال و سلامت دین، دغدغه اصلی و همیشگی هر مومن(قسمت چهارم)
امام: منظور از امام، رهبر الهی است که شرط صحت و قبولی اعمال است. " از دیدگاه شیعه، مقصود از امامت، استمرار همه شؤون و مناصب پیامبر(ص) به استثنای نبوت، در جانشینان بر حق ایشان است. بنابراین ولایت و رهبری سیاسی یکی از شاخههای امامت است، نه همه آن."(25) و "در زبان و بیان ائمه علیهم السلام مساله امامت یعنی مساله حکومت؛ و فرقی بین مساله امامت و مساله ولایت نیست. امامی که در اینجا ذکر میشود، یعنی جانشین پیامبر که هم متکفل ارشاد و هدایت دینی توست و هم متکفل هدایت و ارشاد امور زندگی در دنیا؛ امام یعنی رهبر جامعه. پس اطاعت از امام هم در امور دنیوی و هم در امور دینی واجب است. امام سجاد علیه السلام وقتی میفرماید: «از امامت از تو میپرسند» ، یعنی به تو میگویند که آیا امام درستی انتخاب کردی؟ و آن کسی که بر تو حکومت میکند و رهبر جامعه است، آیا به راستی انتخاب کردی؟ آیا خدا به امامتش راضی است؟" (26)
امام شرط لازم و کافی قبولی اعمال است. "بدان که دانشمندان شیعه شرط صحت اعمال و قبولى آن را ایمان میدانند که یک قسمت ایمان اقرار بولایت تمام ائمه و امامت ایشان است اخبارى که دلالت بر این معنى دارند متواتر است بین شیعه و سنى."(27)و اینکه ولایت و امامت شرط قبولی اعمال است" از مسلمات بلکه ضروریات مذهب مقدس شیعه است و اخبار در این باب به قدری زیاد است که در این مختصرات نگنجد و فوق حد تواتر است و ما به ذکر بعضی از آن این اوراق را متبرک میکنیم: عن الکافی: باسناده عن ابی جعفر علیه السلام قال: ذروه الامر وسنامه و مفتاحه و باب الاشیاء و رضی الرحمن الطاعه للامام بعد معرفته... اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایه ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه ما کان له علی الله حق فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان(28) فرمود: حقیقت و مخ امر و اعلای آن و کلید آن و باب اشیاء و رضای خداوند، اطاعت امام است بعد از معرفت او... آگاه باش که اگر مردی شبها به عبادت ایستد و روزها روزه گیرد و تمام مالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج کند و نشناسد ولایت ولی خدا را تا موالات او کند و تمام اعمالش به راهنمایی او باشد، نیست برای او بر خدای تعالی حقی و ثوابی و نمیباشد از اهل ایمان" (29)
و چه تامل برانگیز است اینکه تنها نعمتی که خداوند با منت به مومنین داده است، نعمت امامت، ولایت و رهبری الهی است: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم...» (سوره آل عمران/164)و یا فرمایش حضرت امام صادق علیه السلام که: "در یکصد و بیست بار معراج پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هیچ بار نشد مگر اینکه خداى عز و جل او را به ولایت على و امامان توصیه فرمود بیش از آنکه به واجبات توصیه مىفرمود"(30)و تنها به وجود امام، خداوند نعمتش را تمام و کامل میکند: «...الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»(سوره مائده/3)
تقریبا تمام شرایط قبولی اعمال که ذکر شده، در این اصل مهم نهفته است:
- "اسلام" واقعی و اسلام کامل با وجود امام معنی دارد و تنها موقعی اسلام، اسلام است و دین مورد رضایت و تایید حضرت پروردگار است که امام حق و مطاع، پرچمدار آن باشد: "...الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"(سوره مائده/3)
- تسلیم محض رهبر الهی بودن نشانه"ایمان" واقعی است: «فلا و ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما» (سوره نساء/65 )"نه چنین است قسم به خدای تو که اینان به حقیقت، اهل ایمان نمیشوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان، تنها تو را حاکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی، هیچگونه اعتراضی در دل نداشته و کاملا از دل و جان تسلیم فرمان تو باشند"
- تشخیص و شناخت امام حق و رهبر واقعی الهی و اطاعت محض از او، استراتژیکیترین و سرنوشت سازترین وظیفه هر مسلمان است که کوچکترین اشتباه نتایج مصیبت باری در پی خواهد داشت.
- توحید عملی جز با وجود امام ممکن نیست امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «ان للا اله الا الله شروطا و انی و ذریتی من شروطها» (31) "به راستی که برای لا اله الا الله شرطهایی است که من و فرزندانم از آن شرطها هستیم " . "توحید بدون اعتراف به امام و ولی علیه السلام درست نیست"،(32) "چون توحید، اعتراف به ذات موصوف به صفات حمیده مانند عالم و قادر است و از جملهی صفات حمیده که جزو توحید است، این است که خداوند دارای اولیاء است" (33)
در جامعه بی امام، هر مسلمانی فراخور فهم خود تصمیمی گرفته و اقدامی می کند؛ ممکن است گروهی فعالیت علمی را اصل و وظیفه تلقی کنند، گروه دیگر فعالیت اقتصادی را تعیین کننده بدانند، برخی تلاش تبلیغی و فرهنگی را و قس علی هذا؛ ناگفته پیداست چه تفرق و چندگانگی شکل گرفته و چه انرژیها هدر خواهد رفت، اگر به تقابل و اختلافهای خانمان سوز نرسد. ولی امام، هدف اصلی را مشخص میکند، هم افزایی ایجاد کرده و نیروها و استعدادها را جهت میدهد. در قضیه انقلاب اخیر لیبی، در یک روز دو فتوای کاملا متضاد در جهان اسلام صادر شد. هر کدام از مفتیهای مصر و عربستان، نظر و فتوایی دادند؛ یکی اعلام کرد قذافی ولی امر مسلمین است و قیام بر علیه او حرام و دیگری فتوا داد که قیام بر علیه قذافی واجب است و کسانی که در این راه کشته شوند، شهیدند! خود قضاوت فرمایید که چه تفرقه و دشمنی در امت اسلامی که هر کدام هم، خود را حق میدانند ایجاد خواهد شد و چقدر شیاطین و دشمنان شادمان و مسرور میگردند و بنا به همین دلایل که گذشت امام شرط صحت اعمال هم هست.
ادامه دارد...