قبولی اعمال و سلامت دین، دغدغه اصلی و همیشگی هر مومن(قسمت دوم)
ایمان: ایمان با دو شرط، ملاک قبولی اعمال است: اولا تعهد آور بوده و با عمل همراه شود و ثانیا کامل باشد؛ به عبارت دیگرباید همه احکام و دستورات دین، مورد پذیرش و عمل قرار گیرد و به توحید و لوازم توحید اعتقاد قلبی داشته یاشد و الا ایمان التقاطی و عمل گزینشی به احکام الهی، مساوی با کفر است. اصلا به تعبیر دیجیتالیش دین صفر_یک است، همه یا هیچ است: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلا (150)أُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا» (سوره نساء/151)خلاصه آیات شریف فوق این است که: آنهایی که بعضی از قسمتهای دین را قبول دارند و برخی قسمتهای دین را قبول ندارند، آنها حقیقتا کافرند و یا کافران حقیقی اند. و خداوند پلیدی و ناپاکی را برای کسانی که مومن نباشند قرار میدهد: «...یجعل الله الرجس علی الذین لا یومنون»(سوره انعام/125) و بدترین جنبندگان در محضر ربوبی کفارند: «ان شر الدواب عندالله الذین کفروا فهم لا یومنون»(سوره انفال/55)و ایمان محتاج اخلاص و پاکی نیت است «یحتاج الایمان الی الاخلاص» (10)
*در مقابل ایمان، سه وضعیت قرار دارد:کفر، شرک و نفاق؛ که نفاق بدترین و مبغوض ترین حالات و خطرناکترین و جدی ترین تهدید برای دین است.
تقوا: در محضر الهی ارزش انسانها به تقواست:«ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (سوره حجرات/13)خداوند فقط از متقین قبول میکند:« انما یتقبل الله من المتقین» (سوره مائده/27) خداوند به هرکس که متقی شد علم، فهم، برکت و روزی بی حساب میدهد: «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب»(سوره طلاق/3) و فقط متقین، دوستان خدا هستند: «ان اولیاوه الا المتقون و لکن اکثرهم لا یعلمون»(سوره انفال/34) و لذا هر چه در توان داریم باید تقوا پیشه کنیم: «فاتقوا الله ما استطعتم» (سوره تغابن/16)
تقوا یعنی دایم مراقب خود بودن، حریمها را با دقت مراعات کردن، عالم را محضر خدا دانستن و دیدن و ادب این حضور دایمی نگهداشتن، تقوا یعنی جزییات را خصوصا در بزنگاهها و لحظات سرنوشت ساز زندگی از نظر دور نداشتن، تقوا یعنی با هوشمندی، دقت نظر و هنرمندانه زندگی کردن و به پیش رفتن، تقوا یعنی تسلط بر خود داشتن و عنان نفس را کاملا در اختیار داشتن، تقوا یعنی جوگیر نشدن و در رودربایستیها گرفتار نیامدن، تقوا یعنی در مملکت وجود خویش خدا را حاکم مطلق کردن، تقوا یعنی در هنگام تردید احتیاط کردن و به فکر توشه آخرت بودن که بهترین توشه، تقواست: «...وتزودوا فان خیرالزاد التقوی واتقون یا اولی الالباب»(سوره بقره/197) و تقوا یعنی در جهت سعادت، کمال و عاقبت بخیری بیتوقف حرکت کردن چرا که تقوا پیشه گانند که عاقبت بخیر میشوند: «...والعاقبه للمتقین» (سوره قصص/83)
علم بیتقوا، عبادت بیتقوا، جهاد بیتقوا و ... هیچکدام پشیزی ارزش ندارند ولذا حرف زدن و حرف نزدن ما، نوشتن یا ننوشتن ما، قضاوت یا اظهار نظر ما، سکوت و یا فریاد ما، همه و همه باید منطبق بر موازین تقوا باشد؛ به قول امام راحلمان: "تقوا داشته باشید تا بر همه مشکلات غلبه کنید"(11)
*در مقابل تقوا لا ابالیگری مطرح میشود.
اخلاص: ارزش اعمال به میزان اخلاص آن است نه به کمیت آن، چرا که خداوند جز عمل خالص نمیپذیرد: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «اخلصوا اعمالکم لله، فان الله لا یقبل الا ما خلص له»(12) کسی که اعمالش را فقط برای رضای خدا انجام دهد وارسته می شود و از قید و بند غیر خدا رها می شود،امام صادق علیه السلام فرمودند: «لا یصیر العبد عبداً خالصاً لله عزَّوجلَّ حتّی یصیر المدح و الذَّمُّ عنده سواء ً...»(13) "انسان، بنده خالص خدای بزرگ نمی شود تا اینکه تعریف و تکذیب (دیگران) در نظرش یکسان باشد."و «تشخیص معیار الهى از شیطانى آن است که پس از مراجعه به خود، بیابد کهآنچه که او مىخواهد نفس عمل است، گرچه این کار را دیگرى انجام دهد.»( 4) و شیطان همه را فریب داده و گمراه می کند جز مخلصین: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاَغویَنَّهُم اَجمَعین(82) اِلاّ عِبادَکَ مِنهُمُ لمُخلَصین» (سوره ص/83)
اخلاص یعنی نهایت پاکی؛ نهایت پاکی عمل، نیت و عقیده. اخلاص یعنی غیر از خدا هیچ ندیدن و جز رضای او در نظر نداشتن. اخلاص یعنی سوز داشتن، درد دین و ارزش های الهی داشتن. اخلاص باید در نتیجه علم، فهم، معرفت، بصیرت و تقوا حاصل آمده باشد و الا ممکن است کسی برای رضای خدا ولی خدا و امام حق را بکشد!؛ به قول شهید آوینی: « کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید .تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا»
*در مقابل اخلاص، ریا و شرک قرار دارد و خداوند شرک را نمیآمرزد: «ان الله لا یغفر ان یشرک به ...» (سوره نساء/116)
ادامه دارد...