تفاوت بین جستجوی فارسی و انگلیسی کلمه «عاشورا» در گوگل
-تأمل کنید؛ تفاوت میان جستجوی فارسی و انگلیسی کلمه عاشورا و ashura در گوگل؛ پیشنهاد میکنم دوستان مطالب و عکسهایی رو که با موضوع محرم و حماسه حسینی توی نت منتشر میکنن از تگهای انگلیسی هم استفاده کنن که بتوانیم تصاویر و مطالبی که غربیها و وهابی ها بر ضد محرم منتشر میکنند را تا حدی خنثی کنیم.
-همین بی بی سی فارسی رسانه سازمان جاسوسی رژیم سلطنتی انگلیس، در دهه محرم یه مستند نشون میده که از قول آیت الله صانعی (که مثلاً از دید آنها یه مرجع نوگراست) میگه چیکار مردم دارید بذارید قمه بزنند! اینجوری میشه که این مثلاً نوگراها از یکی از متحجرانهترین احکام دفاع میکنن و رسانه روباه هم پوشش میده.
ملاحظه: در کمال تعجب می بینیم برخی شبکه های ماهواره ای شیعی مثل شبکه امام حسین و برخی روحانی نماها حسابی آستین بالا زده اند برای ترویج قمه زنی به استناد قصه دروغ سرشکستن حضرت زینب کبری سلام الله علیها در محمل و .../ فرمود که: دو گروه کمر اسلام را شکستند دوستان نادان و دشمنان دانا!
فصل بهار گریه و فصل محرم است
فصل حسین، فصل عزا، فصل ماتم است
اینک دل شکسته و اندوهبار من
دل نیست، آشیانهی اندوه عالم است
ای آبروی مکتب اسلام، ای حسین
بعد از تو آسمان و زمین هالهی غم است
در سوز سوزناک تو ای پاکتر ز آب
دریا اگر که گریه کنم، باز هم کم است
آن ماجرای سرخ که تو آفریدهای
زیباترین حماسهی تاریخ آدم است
زخمی که لب گشود چو گل روی سینهات
زیباتر از تمامی گلهای عالم است
بر زخمهای تازهی ما در نبرد عشق
آن دستهای مرحمتآمیز مرهم است
چشم انتظار لحظهی سرخ شهادتم
بی تو بهشت نیز برایم جهنم است
باید قدم گذاشت به بام بلند عرش
اکنون که نردبان شهادت فراهم است
جانا دم سپردن جان بر سرم بیا
جانم به پیشواز تو قربان مقدم است
سید عبدالله حسینی
روزی ابلیس با حضرت موسی علیه السلام ملاقات کرد و گفت: «تو برگزیده و همسخن خدا هستی و خدا تو را رسول خود قرار داده است، من گناه کرده ام می خواهم توبه کنم، تو به درگاه خدا شفیع و واسطه من باش و از خدا بخواه توبه ام را بپذیرد».
موسی علیه السلام پیشنهاد او را پذیرفت و واسطه شد.
خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد: «توبه ابلیس را می پذیرم،مشروط براینکه بر قبر آدم(ع) سجده کند».
موسی علیه السلام فرمان خدا را به ابلیس ابلاغ کرد، ابلیس تکبّر نمود و خشمگین شد و گفت: «من آن هنگام که آدم زنده بود او را سجده نکردم، اکنون که مرده است او را سجده کنم؟!».
سپس ابلیس به موسی علیه السلام گفت: اکنون که نزد خدا از من شفاعت کردی بر گردن من حقّی پیدا نمودی، برای این که حقّ تو را ادا کنم تو را سفارش و نصیحت می کنم که در سه مورد مرا یاد کن (یعنی متوجه من باش که بر تو مسلط نگردم) و در این سه مورد تو را به هلاکت نیفکنم:
1- هنگامی که خشمگین شدی، مرا یاد کن، که دراین هنگام مانند جریان خون در رگهای بدنت به تو نزدیک شده ام.
2- هنگامی که در جبهه جهاد دربرابر دشمن قرار گرفتی مرا یاد کن، زیرا در این هنگام من نزدیک می شوم و وسوسه می کنم که تو زن و بچه داری به فکر آنها باش، با همین وسوسه سست می گردی و پشت به جبهه می کنی.
3- بترس و دوری کن از خلوت کردن با زن نامحرم، زیرا در آن هنگام من بسیار نزدیک هستم و بین تو وآن زن واسطه و دلّال می گردم تا شما را به هم نزدیک کنم و به گناه بی عفّتی وادار نمایم.
(حکایتهای شنیدنی، محمدی اشتهاردی، ص195، به نقل از: الدّر المنثور، ج1،ص51)
مرحوم آیت الله محمد اشرفی از علمای بزرگ و مراجع تقلید بود که در عصر ناصرالدین شاه قاجار زندگی می کرد. درباره عظمت و مقام علمی و معنوی او می نویسند :
« حاج ملا محمد اشرفی ، از مفاخر مذهب جعفری می باشد گروهی از ایران از او تقلید می کنند و او در میان علمای بزرگ عصر خویش به جمع طریقت و شریعت اختصاص یافته است همه از دور و نزدیک به او ارادت می ورزند و از بزرگان عصر خویش می باشد. بیان او در منبر بی نظیر است و در سال 1315 قمری در بابل رحلت و همانجا به خاک سپرده شد.» بقعه این مرد، مزار خاص و عام است و دارای کرامات بسیاری می باشد که از آن جمله کرامتی است که از عالم ربانی آیت الله بافقی نقل شده و هم صاحب « دررالاخیار» آیت الله حسین فاطمی قمی در کتاب خویش آن را آورده است :
مرحوم « معین الاطباء » که فرد مورد اعتماد و راستگویی بود آورده است که به هنگام اقامت مرحوم « حاجی اشرفی » در بابل به محضر او شرفیاب شدم و راستی که او را برتر از آنچه در وصفش شنیده بودم یافتم. مدتی از محضرش کشب فیض نمودم و سفر زیارتی مشهد پیش آمد به هنگام حرکت به خدمت آن مرد عالم رسیدم تا خداحافظی کنم که او نامه ای به حضرت رضا علیه السلام نوشت و به من داد و فرمود : « جواب آن را بیاور! »
اینجانب به مشهد رفتم و به حرم تشرف حاصل شد و نامه را به ضریح انداختم به هنگام تصمیم به بازگشت برای زیارت وداع رفتم و مشغول زیارت و نیایش با خدا بودم که دیدم بطور شگفت انگیزی حرم مطهر خلوت شد و بزرگواری ار درون ضریح بیرون آمد و خطاب به من فرمود: به حاج اشرفی سلام برسان و بگو:
آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب جارو کن تو خانه، سپس میهمان طلب
و آنگاه به سوی ضریح مطهر بازگشت و از برابر دیدگانم ناپدید شد. به خود آمدم و دریافتم که این پاسخ نامه بود که باید به بابل ببرم. شعر کاملا در ذهنم جایگزین شد و وقتی به بابل رسیدم به خدمت عالم ربانی حاج اشرفی رفتم در خانه را زدم درب را گشود و پیش از آن که من کلمه ای حرف بزنم دیدم با حالتی وصف ناپذیر گفت:
آری! سالارم عنایت فرمود و به من سلام رسانید و فرمود :
آئینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروکن تو خانه سپس میهمان طلب