(قسمت دوم)
دار و دسته انحرافی ها
ـ
یاسر الحبیب طلبه خوشپوش لندن نشین
یاسر الحبیب یک طلبه خوشپوش است که در حسینیهای در لندن منبر برود سینهچاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت به شمار میرود. «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» یکی از شبکههای تحت حمایت آیتالله سید صادق شیرازی یعنی شبکه فدک را مدیریت میکند ولی از حضور چشمگیر و پررنگ در دیگر شبکههای زنجیرهای این طیف فکری نیز غفلت نمیکند. تنها سه سال از راهاندازی «هیئت خدّامالمهدی» در کویت میگذشت که تندرویهای یاسر الحبیب، دولت کویت را مجبور کرد هیئتش را پلمپ و او را روانه زندان کند. ادامه مطلب...
سجاد اسلامیان : هفته پیش بود که حـجتالاسلام محمدصادق صالحیمنش استاندار قم در سخنان خود در آیین افتتاح استودیوهای پخش زنده مسجد مقدس جمکران از نگرانی سیدحسن نصرالله از اوضاع در قم سخن گفت.
او این نگرانی را چنین بیان داشت : برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکههای ماهوارهای که از قم تغذیه میشوند، کنترل شوند و گلهمند بودند که چرا چنین زمینهای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود.
تغذیه، پخش و ادامه فعالیت برخی شبکههای ماهوارهای از قم اگرچه مسئله جدیدی نیست اما اعلام رسمی این نکته از زبان بالاترین مقام دولتی در قم خود معنای دیگری دارد.
چه اینکه پیش از این شاهد بودیم که شبکه ماهوارهای «اهلبیت» توسط فردی به نام حسن اللهیاری در قم تاسیس شد اما توهینهای او به اهلتسنن آنچنان گسترش یافت که وی را از ایران و قم اخراج کردند.
او نیز این روزها به واشنگتن و به دامان سردمداران سیاست «تفرقهانداز و حکومتکن» رفته است تا اختلافاندازیهای خود را در آمریکا ادامه دهد.
اما در قم شبکههای دیگری هم یا تاسیس و یا اداره و یا تغذیه فکری میشوند که برخی از آنها کم و بیش همان مشکل شبکه «اهلبیت» را دارند.
بنابر اطلاعات موجود بر روی ماهوارهها 11 شبکه شیعی مختلف به زبان فارسی در حال فعالیت است و در کنار آنها شبکههای مختلف عربی و انگلیسی نیز فعالیت میکنند که در این میان شبکههای عربزبان آنها بیشتر از دیگر شبکههاست.
در این میان برخی از این شبکهها از قم تغذیه و تولید برنامه دارند که موجب نگرانی بسیاری از جمله سیدحسن نصرالله شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده از جمله آنها شبکه «امام حسین(ع)» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مرکزیت آن در کربلاست اما برنامهسازیهایی نیز در واشنگتن و قم دارد چه اینکه چندی پیش رئیس دفتر این شبکه در قم به دلیل ترویج قمهزنی برای مدتی بازداشت شد.
این شبکه یکی از مهمترین شبکههایی است که توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع تقلید ساکن قم به روی آنتن میرود.
شبکه امام حسین(ع) در یکی از مهمترین اقدامات خود سال گذشته «هفته برائت» را به مناسبت عید خرافی موسوم به عیدالزهرا از نهم ربیع الاول لغایت 19 ربیعالاول تبلیغ کرد؛ دههای که تماما همزمان با «هفته وحدت» تاسیس شد تا لعن بزرگان و نمادهای اهلسنت را جایگزین تلاش برای وحدت زیر سایه نام مبارک حضرت محمد(ص) بکند.
ـ
سایت رسمی شبـکه امام حسین(ع) با اعلامیه «هفته برائت»!!
ـ
شبکه دیگری که از قم تغذیه فکری میشود شبکه «سلام» است که دو شبکه مجزا به این نام وجود دارد و علیرغم آنکه این شبکه در کالیفرنیا به ثبت رسیده است در مشهد و اصفهان دارای دفاتر رسمی است.
دیگر شبکه از این زنجیره شبکهها، شبکه «ابالفضل العباس» است که علیرغم اینکه مرکزیت آن معلوم نیست اما در سایت این شبکه به صراحت به داشتن دفاتری در مشهد، قم، اصفهان و تهران اشاره شده است و اکثر راههای ارتباطی این شبکه در فضاهای مجازی موبایلی اعم از واتسآپ، وایبر و … با کد 0098 متعلق به ایران معرفی شده است.
شبکه دیگر در این زمینه «شبکه مدرسه جهانی امام صادق(ع)» است که در سایت رسمی آن به صورت رسمی از قم به عنوان دفتر مرکزی یاد شده است و در اساسنامه آن این شبکه که در آن دروس حوزوی ارائه میشود زیر نظر و حمایت شبکه جهانی امام حسین(ع) که پیشتر درباره آن سخن گفته شد معرفی شده است چه اینکه در اساسنامه آن آمده است: این مدرسه در ربیع الثانی سال 1431 توسط شبکه جهانی امام حسین «علیه السلام» پیشنهاد شد …
بنابر این گزارش این در حالی است که بنابر اطلاعات موجود شبکههای «بقیع» و «مرجعیت» به زبان فارسی و همچنین شبکههای الانوار 1 و 2 به زبان عربی دارای دفاتری در قم هستند که همه این شبکهها که نام آنها برده شد توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع ساکن قم هدایت میشود.
حضور این شبکهها در ایران و در قم که اکثر آنها در خارج از ایران و چهبسا در آمریکا و انگلستان ثبت شدهاند در حالی است که چندی پیش مقام معظم رهبری از اقدامات موهن علیه اهلسنت ابراز ناخرسندی کرده و فرمودند: نباید کینهورزیهای مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کردهایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیدهی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.(31/1/93)
ایشان پیش از این مهری پایانی بر تسامح با افراطیون شیعه زدند و فرمودند که « از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.»(20/6/92)
حال با توجه به مجموع این نگرانیها از سوی مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله و با توجه به اینکه مسئولان جمهوری اسلامی هنگامی که متوجه اقدامات خلاف شرع اینگونه شبکهها شدهاند آنها را همچون شبکه «اهلبیت» تعطیل کرده و از کشور اخراج کردهاند و با توجه به اشاره استاندار قم مسلما در آینده خبر بسته شدن این شبکهها در ایران را خواهیم شنید.
و نکته پایانی که باید به آن توجه کرد ضرورت همکاری ایران با برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان و هند برای جلوگیری از ادامه کار برخی از شبکههای تندروی شیعی در این کشورهاست که میتواند از سوی سازمان صداوسیما و همچنین اتحادیه بینالمللی رادیو تلویزیونهای اسلامی دنبال شود.
(فارس)
سه برادر نزد امام علی علیه السلام آمدند و گفتند میخواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنی.
امام علی (ع) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟
آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد.
امام علی علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا میکنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید. پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشود، و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه میشود.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: چه کسی ضمانت تو را میکند؟
مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله یا امیرالمومنین.
امیرالمومنین فرمودند: تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم!
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش میکنم یا امیرالمومنین.
آن مرد رفت . و سپری شد روز اول و دوم و سوم ...
و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود...
اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد.
و در حالیکه خیلی خسته بود، بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون زیر دستانتان هستم تا بر من حد را جاری کنید.
امام علی علیه السلام فرمودند: چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند:"وفای به عهد"از بین مردم رفت...
امیرالمونین از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم که بگویند:"خیر رسانی و خوبی"از بین مردم رفت...
اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم...
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: چرا؟
گفتند: میترسیم که بگویند: "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت.
و من این حکایت را برای شما نگاشتم تا نگویند "دعوت به خیر" از میان مردم رفت...
التماس دعا
متن کامل نامه شهید علی خلیلی که خطاب به حضرت آقا نوشته به شرح زیر است :
سلام آقا جــان!
امیـدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.
اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید ، خوبم ؛ دوستانم خیلی شلوغش میکنـند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند، شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم…
من میترسـم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند.
من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد! ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی! من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است.
آقاجان!
بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟
رهبرم!
جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مـرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.
آقا جان!
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل مـن بفدای چشـم مسـتت
سر خمَ می سـلامت شکنـد اگر سبـویی
حجـت الاسـلام داسـتانپور در یکی از سخـنرانی هایش ماجـرای عبـرت انگیزی از برخورد شهید چمران با یکی از گنده لات های مشهـد بیـان می کـند:
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمـران از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن…..!!!
چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه……!
مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد….!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام…..! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید…..!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر…
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده….!
تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه…..
شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی…..! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبـرو بهم میده…..
تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده…..!
منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم…..! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!….
… رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضـو گرفت.
… سر نماز، موقـع قنـوت صدای گـریه اش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد…..
رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد……! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نمـاز واقعی…
آری بندگان خدا و تربیت شدگان مکتب اسلام ناب، انسان سازند نه انسان سوز...
ـآ
غرق گنه ناامید مشو زدرگاه ما
که عفو کردن بود در همه دم کار ما
توبه شکستى بیا هرآنچه هستى بیا
امیدوارى بجوى زنام غفّار ما
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من
بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
در دل شب خیز و ریز قطره اشکى ز چشم
که دوست دارم کند گریه گنهکار ما
خواهم اگر بگذرم ز جمله عاصیان
کیست که چون و چرا، کند زکردار ما
(حبیب چایچیان «حسان»)
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود، هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
هر روز دلم در غم تو زارتر است
و ز من، دل بی رحم تو بیزارتر است
بگذاشتی ام،غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است...